درباره‌ی سریال: Kidding (2018-2020)

جف پیکلز با بازی جیم کری سال‌هاست مجری برنامه‌ای عروسکی برای کودکان است و تلاش می‌کند رویاهای کودکان را از آسیب جهانِ بزرگ‌سالان محافظت کند. اما پس از مرگ فرزندش در یک تصادف رانندگی، وضعیت روحی او شکننده شده، همسرش از او جدا شده و تردید نکردن به ارزش‌هایی که سال‌ها در ذهن داشته دشوار شده است.

جِف ایده‌آل‌گراست، به مهربانی باور دارد و به درک کردن اطرافیان. پنهان از چشم همسرش هزینه‌ی درمان و هزینه‌ی تحصیل و زندگی فرزند راننده‌ای را که در تصادف با ماشین همسر جف موجب کشته شدن فرزندشان شده است و اکنون ازکارافتاده شده پرداخت می‌کند. باور دارد که نباید در جایی که می‌شود کلمه‌ی خوبی را به‌کار برد، از کلمه‌ی بدی استفاده کرد. و اکنون باور دارد باید با کودکان از مرگ صحبت کند تا برای ازدست‌دادن‌های زندگی آماده‌ باشند. اما پدرش که مدیریت نمایش جف را به‌عهده دارد با او مخالف است و تلاش می‌کند ارزش تجاری نمایش عروسکی‌شان، حتی به‌قیمت حذف جف و جایگزینی او با عروسک یا انیمیشن، حفظ شود.

صحنه‌ای از سریال کیدینگ، جف پیکلز و دالایی لاما در نمایش کودکانه‌ای در حال رقصند.
Kidding (2018-2020) | آفریننده: دیو هولستاین

در طول بیست قسمت سریال در دو فصل کشمکش‌های درونی و بیرونی جف و بحث‌هایش با اطرافیانش را می‌بینیم که او را بیش‌ازاندازه روادار و ایده‌آل‌گرا که با کمال‌گرایی متفاوت است می‌دانند و گرچه به عقیده‌ی من از قسمت ششم فصل دوم تا پایان سریال روایت کمی افت می‌کند، در مجموع «کیدینگ» (به‌معنی ایهام‌آمیز «کودکانگی» و «شوخی») یکی از بهترین سریال‌های کوتاهی است که دیده‌ام.

در بخشی از سریال، دوست‌دختر جف که به‌تازگی متوجه درمان سرطانی شده است که قرار بود تا چند هفته بعد موجب مرگ او شود، در حضور خانواده‌ی جف به او می‌گوید که می‌خواهد از او جدا شود و اکنون که سلامتی‌اش را به‌دست آورده جف برایش یادآور سرطان و مرگ است و دیگر نمی‌خواهد در کنار او باشد. جِف به‌رغم آن‌که به‌روشنی پس از تمام همراهی و تلاش‌هایش برای درمان ویویان و با عشقی که به او دارد، ضربه‌ی بدی از این طرد خورده، تلاش می‌کند او را درک کند و به او حق می‌دهد و خشم درونش را سرکوب می‌کند. بااین‌حال، بقیه‌ی اعضای خانواده به‌تندی به ویویان توهین و او را از خانه بیرون می‌کنند. بعدتر جِف هزینه‌ی قبض‌های دوران درمان ویویان را پرداخت می‌کند تا او بتواند با خیالی راحت‌تر به زندگی و رویاهایش بپردازد.

این سرکوب خشم البته در جف منجر به انفجاری می‌شود که او را تا فروپاشی روانی پیش می‌برد. و مخاطب در مشاهده‌ی کشمکش‌های این‌چنینی میان میل جف به رفتاری با همدلی حداکثری و آسیبی که از آن می‌بیند باید او را و در حقیقت به‌شکلی خود را در تجربه‌ای نیابتی در شخصیت داستانی او قضاوت کند.

هرچند همان‌طور که نوشتم در پنج قسمت پایانی سریال، روایت تا حدی دچار عجله و افت می‌شود، اما تا حدی نجات جف را در یافتن نقطه‌ی تعادل میان بیان و پذیرفتن احساسات درونیش و همدلی با دیگران به‌تصویر می‌کشد. درک و همدلی با دیگران لزوما به‌معنی تایید آن‌چه انجام داده‌اند نیست، همان‌طور که نپذیرفتن احساسات درونی به‌معنی وجود نداشتن و نبوده شدن آن‌ها نیست. و این چیزی است که جف در طول داستان سریال متوجه می‌شود و اوج آن در لحظه‌ای است که می‌پذیرد در جایی درونش همسرش را برای کشته شدن پسرشان مقصر می‌داند، چرا که به او تذکر نداده کمربند ببندد. اما پذیرش احساس درونی و درک آن نیز به‌معنی تایید آن نیست، بلکه قدم اول در قضاوت افکار و احساساتمان است. تا زمانی که وجود چیزی را نپذیریم چطور می‌توانیم آن را قضاوت، تایید یا رد کنیم؟

واسع علوی

1 دیدگاه دربارهٔ «درباره‌ی سریال: Kidding (2018-2020)»

  1. … نجات جف را در یافتن نقطه‌ی تعادل میان بیان و پذیرفتن احساسات درونیش و همدلی با دیگران به‌تصویر می‌کشد. ….

    این نتیجه گیری بنظر من بهترینراه برای حفظ تعادل احساسات در زندگی روزمره بود .

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *