زمانی برای بیداری

در ذِن بودیسم و در مسیر تلاش برای رسیدن به آگاهی و بیداری ایده‌آل (ساتوری Satori)، زمان اهمیت خود را از دست می‌دهد. در کتاب «ذن در هنر کمان‌گیری» نویسنده به نزد استاد خود می‌رود و از آن‌که پس از ماه‌ها نتوانسته است به هدفِ بیداری برسد شکایت می‌کند. استاد به او می‌گوید: «مسیر به‌سوی هدف را نبایست اندازه گرفت. هفته‌ها، ماه‌ها، سال‌ها، چه اهمیتی دارند؟» و این یکی از مشخصه‌های تفکر ذن است. اهمیت دادن به زمان ناشی از غرق شدن در خود است و خود چیزی است که بایستی در مسیر رسیدن به ساتوری فراموش شود تا بتوان با هستی پیرامون یکی شد.

نقاشی رنگ‌ روغن «خاطره‌ی یک سفر» اثر رنه مگریت | در تصویر برج معروف پیزا را می‌بینیم که به پری تکیه دارد و همه‌ی این‌ها در میانه‌ی فضایی بیابانی است با آسمانی آبی و ابرهایی سفید که در زمینه‌ای بلوکه‌ای شناورند.
«خاطره‌ی یک سفر»‌ | رنه ماگریت

از سوی دیگر، کالین ویلسون در «دانش غریب»‌ به شخصیت کشیشی در رمان «قدرت و جلال» از گراهام گرین اشاره می‌کند که لحظاتی پیش از اعدام توسط جوخه‌ی آتش ناگهان جهانِ زیست خود را گویی برای نخستین بار می‌بیند (آن‌چه ویلسون بیداری حسّ اِکس می‌نامد) و متوجه می‌شود که «برایش تبدیل شدن به‌مردی مقدس بسیار ساده می‌توانسته باشد» و حس می‌کند «فاصله‌ی اندکی با خوشبختی داشته و آن را از دست داده است.»

دلیل آن‌که ویلسون به این داستان اشاره می‌کند آن است که به اعتقاد او تمامی ما توان فرار از ملالِ روزمره و بیدار کردن آن حس شهودی درونی فراموش‌شده را در خود داریم که به جهانِ زیست ما رنگ بیشتری بخشیده و تفکر عرفی علمی روزمره را با تفکر جادوییِ ذاتی ما تکمیل خواهد کرد. این بیداری حاصل لحظه‌ای‌ست که می‌توانیم جهان پیرامون خود را تاحدامکان بدون حذف بخشی از آن مشاهده کنیم. اما اگر خود به‌دنبال چنین تجربه‌ای نباشیم و مانند آن‌چه در ذن آموخته می‌شود، در انتظار بمانیم تا جهان از درون ما بگذرد تا آن هنگام که چنین تجربه‌ای داشته باشیم، ممکن است مانند آن کشیش در رمان گرین، چند ثانیه پیش از مرگ به چنین تجربه‌ای برسیم و دیگر زمانی برای زیستنِ آن‌گونه باقی نمانده باشد. نمی‌توان خود را به‌تمامی به‌فراموشی سپرد؛ انسان موجودی خودآگاه است.

در نگاهِ ارتباطی به جهان، تفکرات و نظرات متفاوت با یکدیگر ترکیب می‌شوند و چیزی جدید و گاهی بهتر را پدید می‌آورند. چگونه می‌توان میان دو تفکر بالا برای قدم برداشتن در مسیر بیداری به نقطه‌ای میانه رسید؟ برای من حاصل ترکیب این دو تفکر این است: «تا ابد برای آغاز بیداری و نگاه به‌جهان در تمامیت آن فرصت نداریم، اما هنگامی که این مسیر را آغاز کردیم دیگر زمان اهمیتی ندارد.»

نظر شما چیست؟

واسع علوی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *