جستار کوتاهی که دیروز قصد داشتم دربارهی «نامحتمل بودنِ امرِ نامتناهی» برای شما آماده سازم، اکنون هرگز نوشته نخواهد شد. دیشب ذهنم انباشته از افکاری متعالی دربارهی این موضوع و در واقع دربارهی همهی موضوعات بود. هرگز ذهنم چنین بارور نبوده بود. نوشتن دههزار کلمه دربارهی هر مضمونی، از پونزِ قلعی گرفته تا گوجهفرنگی برایم آسان بود. اما این مربوط به دیشب است. امروز صبح تنها یک کلمه در مغز دارم و نمیتوانم از آن رها شوم. و آن کلمه «شیرانقرک» است.